۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

نماز عشق

خدایا گرتو درد عاشقی را میکشیدی
توهم زهر جدایی را به تلخی می چشیدی
اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی
پشیمون می شدی از ایتکه عشق را آفریدی


خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم
نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم
دلم دیگر به جان آمد در این شب های تنهایی
بیا بشنو فریادی که پنهان در گلو کردم


بگو هرگز سفر کردی؟ سفر با چشم تر کردی؟
کسی را بدرقه با اشک تو با خون جگر کردی؟
ز شهر آرزوهایت به ناکامی گذر کردی؟
گل امیدتو پرپر به خاک رهگذر کردی؟


خدایا گرتو درد عاشقی را میکشیدی
توهم زهر جدایی را به تلخی می چشیدی
اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی

پشیمون می شدی از ایتکه عشق را آفریدی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر