ای در حرمت ما را ، دیدی و تو پرسیدی احوال دل مارا با عشق تو فهمیدی
زان یار سیه چشمم آید خبری سویم سر مست شوم جانا ، دیوانه ی آن رویم
با دیدن تو گشتم بازنده هر عالم یا نه شدم یکبار ، دارنده هر عالم
تا چند سخن گفتن از عشق خطا باشد؟ تا کی در این گلزار ، رفتن به فنا باشد
در من بنگر بینی خود را و نبینی کس غیر از تو نمی خواهم ، عشق تو برایم بس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر